بیست و هفت ماهگی
عزیزم پسر نازنینم این روزها خیلی عجیب و غربت با خودم درگیرم که اگه قرار باشه همدم و مونسی داشته باشی و بعد من و بابایی تنها نمونی واقعا بهتر نیست که یه خواهر یا برادر داشته باشی یا نه. آره میدونم توی این وضع و اوضاع دیوانگیه با اینهمه فشارهای اقتصادی!!!! ولی چون خودم هم توی خونواده کم جمعیتی بودم میفهمم تنهایی چجوریه و از چه جنسیه البته بگما تازه من خودم با بابا و مامانم خیلی خیلی دوست بودم و داداشمم که عالی بود از همه نظر ولی بازم همیشه تو خودم بودم خیلی دیر اعتماد میکردم خیلی دیرجوش بودم(که البته تو تا الان کاملا نقطه مقابل من بودی ها) ولی هرچقدر فکر میکنم میبینم یدونه بچه توی دنیای به این بزرگی حتی اگه بهترین امکانات رو هم بر...
نویسنده :
مامان شراره
10:16