این روزهای سامیار
این پست رو فقط اختصاص میدم به جملات قصار این روزهات كه واقعا آدم رو از ته دل میخندونه انشا.. كه همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه 1- بعد از اینكه یه قندون قند رو خالی كردی توی به فنجون كوچولو كه چاییت شیرین بشه: سامیار: چاییش شیرین شده ماشا... 2- ساعت دوازده شب من روی تخت بهتره بگم بیهوش شدم اما صدات رو دارم میشنوم كه با بابا داری حرف میزنی: و اونكه سعی میكنه با زیركی راضیت كنه بیای بخوابی سامیار: بابا قول قول ! من دیگه این چند تا نارنگی رو كه بخورم زحمتم رو كم میكنم میرم بخوابم. 3- یاد گرفته كه از روی تلفن شماره منو بگیره و البته بگم كه روزی صدبار زنگ میزنه و من رو دچار اشتباه میكنه كه نكنه مامانه و كار واجبی داره سا...
نویسنده :
مامان شراره
13:59