سیدسامیارسیدسامیار، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

...همه چیز برای ابدی شدن

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد

سلام به فرشته نازنينم تو پست قبلي بهت قول داده بودم كه بگم چقد ماه بودي اولش كه ما رفتيم خوابيديم روي تخت براي سونو و باباجون و مامان بزرگ قرار گذاشتن كه بعد چند دقيقه جاهاشون رو باهم عوض كنن آخه فرايند اين سونو حداقل 45-50 دقيقه طول ميكشيد البته نگران نباشي آ ماماني سونو دو بعدي و امواج راديويي ضرري برات نداره شما طلاي بنده اول خوابيده بودي به نيمرخ و خانم دكتر مهربان اندازه هاتو بررسي كردن و  هي گفتن اين كلشه اين دستاي نازشه اين انگشتاشه اين اين ستون فقراتشه اين بيني ناز خوشگلشه اين شكم جيگرشه كه بايد گاز گازش كني بخوريش خوشمزه رو تا رسيدن به يه جايي كه اشك تو چشماي مامان جاري شد از اين همه قدرت خدا از اين همه زيبا خلق كردن و بي هدف ن...
5 خرداد 1389

سونوگرافی nt و double marker

خداي مهربونم سلام ممنون بخاطر همه نعمت هايي كه به من عنايت كردي و ممنون بخاطر اينكه از لطف و كرم تو حالا ما يه جوجه ناز خوشگل توي راه داريم اميدوارم هميشه سالم و سلامت باشه و زير سايه تو... بالاخره بعد از كلي جنگ و جدال هاي مختلف با اين آزمايشگاه و اون آرمايشگاه و اين مركز و اون مركز ما تصميم خودمون رو گرفتيم و رفتيم نسل اميد ديروز يكشنبه ساعت 3 من اونجا بودم يه آزمايش خون دادم و بعد تا ساعت 5 نشستم كه نوبتمون بشه و بريم عكس سياه و سفيد بگيريم از جوجه ناز كه چقدم هر باز از دفعه قبل ماه تر ميشه ساعت نزديكاي 3/5 بود كه مامان بزرگ مهربان به ما ملحق شد و ساعت 4/5 بابا محمد عزيز هم با لبخند روي لب اومد و همون موقع هم خانم دكتر مشاوره ژنتيك ما...
3 خرداد 1389

upload عكس

خوب خداي مهربون تو رو شكر كه به ما عقل و هوش و توانايي اونم از نوع ايرانيش رو دادي تا هر وقت هر چيزي رو بخوايم بتونيم ياد بگيريم حالا ميتونيم چند تايي از عكساي تولد باباجونم بذاريم همينجا خيلي خيلي تشكر ميكنيم از بابابزرگ و مامان بزرگ دايي جون و خاله پري جون كه زحمت كشيدن و اومدن و ما رو كلي خوشحال و سورپرايز كردن ان شاء... بتونيم جبران كنيم زحمتشون رو اينم يه عكس : و اين يكي هم مربوط به كادوهاي من و شما جوجه ناز كه براي باباجونت گرفتي: اون يكي كه روش عكس فيل داره و نارنجي كادوي شماس!!!   ...
30 ارديبهشت 1389

دیروز بودی دو ماهه امروز شدی سه ماهه

فرشته ناز مامان و بابا سلام خيلي بهت تبريگ ميگيم شما امروز 12 هفته و يك روزت شده الهي كه ما قربون اون قد و بالات بريم مامان جون واي عزيز مامان خوبه كه من كامپيوتر بلدم يكربع طول كشيد تا ببينم بايد چطور عكس دردونه م رو upload كنم اونم از طريق webshot.com بذار تستش كنم ببينم درسته دوباره برميگردم ...
30 ارديبهشت 1389

double marker

فرشته قشنگ مامان سلام امروزمون با نگراني سپري شد چون هر كسي ساز خودشو ميزنه يكي ميگه هفته ده يكي ميگه يازده يكي ميگه دوازده اين آزمايش و اون آزمايشو بده خداي من كوچولوي من بايد چيكار كنه با اينهمه پيشنهاد مختلف فقط تو رو به خداي بزرگ ميسپارم جيگر گوشه صبور نازنين من...
28 ارديبهشت 1389

بدون عنوان

  معجزه زندگي من سلام...   مسيحاي من، زيباترين من سلام...   وروجك كوچك من، سلام...   چرا بهم نميگي از كجا باهام اومدي تا بدونم بايد چه كارهايي برات انجام بدم نازدونه كوچولوي من!   الهي قربون همه جات برم ماماني كوچولو ملوسه...   ميدوني وقتي دكتر بهم گفت كه تو ساكت رو ورداشتي و اومدي چه احساسي داشتم؟ببخشيد دلبندم نمي دونم ترسيدم، با شوكه شدم خلاصه برات بگم چند تا دونه مرواريدغلطيدن و افتادن ولي مامان بزرگ از خوشحالي توي ابرا بود و اشك شوق ميريخت و آقاي دكتر تيمورزاده هم خيلي خوشحال بودن، روزي كه فهميدم تو اومدي ساعت 4:30 عصر روز 18 فروردين بود اصلا انتظارشو نداشتم بخاط...
26 ارديبهشت 1389

تبریک افتتاح وبلاگ

سلام ناز دلم همه وجودم تبريك ميگم بهت شما صاحب يك وبلاگ شدي البته يه تبريك ديگه ام دارم امروز كه ما(يعني من و تو) اين تصميم خطير رو گرفتيم كه شما يه وبلاگ داشته باشي مصادف هست با روز تولد بابا محمد جون باباي خوب و مهربون و زحمتكش شما كه از هيچ كاري برامون مضايقه (مضايغه-مزايقه)نميكنه شما امروز 11 هفته و 3 روزتون شده مبارك باشه مامان جون ان شا.. كه 120ساله بشي چون ايجاد اين متن و كلا ارسالش رو براي اولين بار دارم انجام ميدم ترجيح ميدم كوتاه باشه چون حالت تستي داره ضمنا خاطرات هفته هاي قبلم برات جاي ديگه نوشتم كه اينجا واردشون ميكنم خيلي دوستت داريم فرشته ناز ما...
25 فروردين 1389