سیدسامیارسیدسامیار، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

...همه چیز برای ابدی شدن

بدون عنوان

1389/2/26 8:40
نویسنده : مامان شراره
137 بازدید
اشتراک گذاری

 

معجزه زندگي من سلام...

 

مسيحاي من، زيباترين من سلام...

 

وروجك كوچك من، سلام...

 

چرا بهم نميگي از كجا باهام اومدي تا بدونم بايد چه كارهايي برات انجام بدم نازدونه كوچولوي من!

 

الهي قربون همه جات برم ماماني كوچولو ملوسه...

 

ميدوني وقتي دكتر بهم گفت كه تو ساكت رو ورداشتي و اومدي چه احساسي داشتم؟ببخشيد دلبندم نمي دونم ترسيدم، با شوكه شدم خلاصه برات بگم چند تا دونه مرواريدغلطيدن و افتادن ولي مامان بزرگ از خوشحالي توي ابرا بود و اشك شوق ميريخت و آقاي دكتر تيمورزاده هم خيلي خوشحال بودن، روزي كه فهميدم تو اومدي ساعت 4:30 عصر روز 18 فروردين بود اصلا انتظارشو نداشتم بخاطر يكمي بدحالي و گرگرفتگي گفتم برم يه سونو بدم و بعدش برم پيش دكتر عامري اما زيباترين من اين تو بودي كه گرمات گرم گرمم ميكرد....

 

*

 

تموم شدن دوماهگيت مبارك باشه فرشته نازنينم مسيحاي من!!!!!!

 

بوس به اندازه كل دنيا عزيز دل من.

 

بند دلم ان شا... كه سالم و سلامت و زيبارو و زيباخو باشم فرشته معصوم من!!!!

 

مامان و بابا محمد خيلي دوستت دارن مرسي كه اومدي پيش ما.

 

*

 

سلام ماماني من، امروز شما 9 هفته و 6 روزت اينو نگاه كن فرشته نازنينم...

 

 هفته دهم

 

 

 

کودک شما چگونه تغییر می کند؟

 

كودك شما ديگر يك رويان كوچك نيست! هرچند او بزرگتر از يك خرما نيست،يعني طول بدن او از فرق سر تا انتهاي بدن تنها در حدود 2.5 سانتي متر ياكمي بيشتر است و كمتر از 8 گرم وزن دارد، اما بحراني ترين مرحله رشد خود راپشت سر گذاشته است. اكنون مرحله موسوم به دوره جنيني آغاز شده است، كه دراين مرحله، بافتها و اندامهاي بدن او به سرعت رشد كرده و كامل مي شوند. اكنون اندامهاي حياتي او شامل كبد، كليه، روده ها، مغز و ريه ها در محل خودقرار داشته و در حال آغاز كردن فعاليت خود هستند؛ هر چند اين اندامها درادامه دوران حاملگي به رشد خود ادامه مي دهند. كبد او به ساختن گلبولهايخوني مشغول است و ديگر به كيسه زرده كه قبلا اين سلولها را تامين مي كردنيازي نيست و اين بافت به تدريج از بين مي رود.
در سه هفته آينده، بيشتراز دوبرابر خواهد شد و به حدود 7.5 سانتي متر خواهد رسيد. سر او در مقايسهبا چند هفته قبل نسبتا كوچكتر است، اما هنوز هم تقريبا نيمي از طول بدن اورا تشكيل مي دهد. پيشاني او موقتا مغز در حال رشد او را به صورت متورم دربر گرفته و جلوتر از سر او قرار دارد؛ پيشاني او در آينده عقبتر خواهد رفت وظاهر كودك شما به يك انسان كامل شبيه تر خواهد شد. هر روز جزئيات بيشتريبر روي بدن او ظاهر خواهند شد: ناخنهاي انگشتان دست و پا، و موهايي شبيه بهكرك هلو. انگشتان او اكنون كاملا از يكديگر جدا شده اند؛ بازوها در محلآرنجها خميده شده و انحناي كمي پيدا كرده اند؛ دستانش از مچ خم شده و رويقلبش قرار گرفته اند؛ پاهاي او بزرگتر شده اند؛ و احتمالا پاهاي او بهاندازه اي بزرگ شده اند كه بتوانند در جلوي بدن او به يكديگر برخورد كنند. او مشغول بلعيدن مايع آمنيوتيك بوده و با پاهايش لگد مي زند!
اگر قادربوديد كودك خود را در اين هفته نگاه كنيد، مي توانستيد شكل كلي ستون فقراتاو را از زير پوستش كه به كلفتي يك كاغذ پوستي است ببينيد. اعصاب او از طرفنخاع در حال شكل گيري مي باشند.

 

 هفته يازدهم

 

شما چگونه تغییر می کنید؟

 

 

 

اكنون اندازه رحم شما دوبرابر شده است. قبل از حامله شدن، رحم شما بهاندازه يك گلابي بود. در اين هفته، اندازه آن در حدود يك گريپ فروت مي شود. در معاينه بعدي توسط پزشك، ممكن است بتوانيد به كمك گوشي طبي كه پزشك برروي شكم شما حركت مي دهد، صداي ضربان قلب تند كودك خود را بشنويد. برخي ازخانمها مي گويند كه صداي قلب كوچك كودكشان شبيه به صداي اسبهايي است كهچهار نعل مي دوند و شنيدن اين صدا براي اولين بار، يكي از بهترين لذتهاي سهماهه اول حاملگي است.

 

فعالیت های این هفته

 

بستگي به قابليت بدني خود، مي توانيد در دوران حاملگي خود، فعاليتهايمتنوعي را انجام دهيد. شنا و پياده روي بهترين انتخابها براي كل نه ماهحاملگي هستند. ورزش ميزان كشيدگي طبيعي، قدرت و استقامت عضلات را ارتقا ميدهد. اين موارد مي توانند به شما در تحمل وزن اضافي دوران حاملگي كمك كنند،شما را براي فشار فيزيكي زايمان آماده كرده و پس از زايمان، بازگشت اندامشما به حالت طبيعي را آسانتر كنند. متاسفانه، دليلي در دست نيست كه نشاندهد تمرينات ورزشي منظم، طول زايمان را كاهش مي دهند.

 

قربون كله شما برم من؟؟؟؟؟؟

 

 کودک شما چگونه تغییر می کند؟

 

كودك شما اكنون به اندازه يك انجير است و بدن او كاملا شكل گرفته است؛حدود 3.8 سانتي متر طول و حدود هشت گرم وزن دارد. پوست او هنوز شفاف است وبه همين خاطر مي توان اكثر رگهاي خوني او را به وضوح ديد. بعضي ازاستخوانهاي او در حال تشكيل شدن بوده و ريشه دندانهاي كوچك او به تدريج درزير لثه اش ظاهر مي شوند. انگشتان دست و پاي او كاملا از يكديگر جدا شدهاند و او به زودي قادر خواهد بود كه مچش را باز و بسته كند. او لگدهايآرامي مي زند و كش و قوس مي آيد؛ حركات ريز او به قدري نرم و روان است كهبيشتر شبيه به رقص در آب مي ماند. با رشد بدن او، اين حركتها نيز بيشتر شدهو رشد يافته تر و كاربردي تر خواهند شد. با رشد پرده ديافراگم، كوچولويشما ممكن است سكسكه هم بكند. از آنجا كه او هنوز خيلي كوچك است، تنها بينهفته هاي شانزدهم تا بيستم قادر خواهيد بود براي اولين بار اين حركات او رااحساس كنيد.

 

شما چگونه تغییر می کنید؟

 

شما ممكن است در اين دوره عوارض عجيبي را مشاهده كنيد، همانند افزايش بيشاز حد بزاق دهان. سعي كنيد ياد بگيريد كه كدام يك از اين عوارض طبيعي هستندو كدام يك ممكن است نشانه يك مشكل احتمالي باشند. همچنين ممكن است سوالاتيدر زمينه فعاليتها يا خوردن غذا ها و داروها داشته باشيد. به دنبال پاسخاين سوالات برويد تا بدانيد در دوران حاملگي چه كارهايي ايمن و بي خطرهستند و چه كارهايي ممكن است خطرناك باشند.
اگر تهوع به شما اجازه نميدهد كه غذاهاي متنوع بخوريد، يا هنوز هم خيلي وزن اضافه نكرده ايد (بسيارياز خانمهاي حامله در سه ماهه اول بين 1 تا 2.5 كيلوگرم وزن اضافه مي كنند) نگران نباشيد. اشتهاي شما به زودي باز مي گردد و شما هر هفته حدود نيمكيلوگرم وزن اضافه خواهيد كرد.

 

هفته دوازدهم

 

واي ماماني من عزيز من خيلي خيلي خيلي دوست دارم اگه يه وقتايي بد اخلاق ميشم يا قر ميزنم تو اصلا ناراحت نشيا من تو رو بيشتر از هر چيزي توي دنيا دوستت دارم و هر چقدر اينو بهت بگم كمه اما درباره بابا محمد جون...

 

اون يه فرشته خيلي مهربونه ، خيلي مهربون. ولي يه مشكلي دارم اونم اينه كه يه وقتايي نميتونه به اندازه كافي ناز مارو بكشه قبول كه داري ؟ آها و يه چيز جالبتر اينكه هميشه اصرار داره به ما بگه كه داريد سرما ميخوريد جالبه ما خودمون گرممونه ولي اون متوجه ميشه كه ما داريم سرما ميخوريم اما جوجو طلا تو اگه سردت شد خودت بهم بگو ميتوني لگد بزني اما چون كار زشتيه و شما عاقل تر از اين حرفايي ميتوني شبا كه ما خوابيديم بياي به خواب من يا بابا محمد جون ....

 

قربونتم ميرم كلي ام دوستت دارم فرشته نازنازي من...

 

منو بابايي انقدر دوست داريم تو رو بذاريم وسط خودمون دو تا توي بغلمون باشي مامان جون شما هم بايد قول بدي:

 

هرچي كه هستي تو باش اما بدون كه بايد سالم باشي و خوشحال

 

به ما قول بده شجاع باشي و خوب رشد كني تپل مپل و تو دل برو و  هلوي پوست كنده باش.

 

امروز شنبه 18 ارديبهشت 89 و ناز دل من 10 هفته و 2 روزشون شده مامان قربون هفته هاي شما بره عروسكم

 


 

کودک شما چگونه تغییر می کند؟

 

اندازه كودك شما به حدود 5 سانتي متر يعني تقريبا اندازه يك ليموترشرسيده است و حدود 15 گرم وزن دارد. صورت او به صورت يك انسان كامل شباهتبيشتري دارد. چشمهايش كه در ابتدا در دو طرف صورت او شكل گرفته بودند، بهيكديگر نزديكتر شده اند و گوشهاي او در نزديكي مكان نهايي خود در دو طرف سراو قرار دارند. روده هاي كودك شما، كه آنقدر سريع رشد كرده اند كه تا حديوارد بند ناف او هم شده بود، حركت بازگشتي خود را به سمت حفره شكمي آغاز ميكند. كليه هاي او، ادرار را در مثانه جمع آوري مي كنند. سلولهاي عصبي اوبه سرعت زياد شده اند و ارتباطات عصبي مغز در حال شكل گيري هستند. اكنونممكن است كودك شما واكنشهاي بيشتري مثل مكيدن نشان بدهد؛ اگر شما به شكمخود فشار وارد كنيد، او حتي ممكن است در داخل رحم شما پيچ و تاب هم بخورد؛با اين حال براي چند هفته ديگر هم شما قادر به احساس كردن حركات او نخواهيدبود

http://www.ninisite.com/weekbyweek/week.asp?week=11

 

شما چگونه تغییر می کنید؟

 

 

 

رحم شما بر روي استخوانهاي لگني در حال بزرگ شدن است و پزشك شما مي تواندبخش بالايي رحم را در قسمت پايين شكم شما احساس كند. هرچند تا چند هفتهديگر هم شما به لباس حاملگي احتياج نخواهيد داشت، اما مطمئنا احساس كردهايد كه اندازه دور كمر شما در حال بزرگ شدن است و در لباسهاي گشادتر احساسراحتي بيشتري مي كنيد.
همچنين ممكن است شما سوزش معده را تجربه كردهباشيد؛ در اين حالت شما سوزشي را كه معمولا از پايين جناق سينه شروع شده وتا حلق ادامه پيدا مي كند، احساس مي كنيد. اين حالت به خاطر تغييراتهورموني و همچنين تغييرات اندام شما رخ مي دهد و ممكن است موجب شود كه ازغذا يا خواب خود لذت كافي نبريد. در اين حالت، خوردن مقادير كم غذا و پرهيزاز مصرف غذاهاي سرخ شده، چرب، تند و ادويه دار كه مشكل را شديدتر مي كنند،مي تواند كمك كننده باشد.

 

مامان جوني فعلا خداحافظ الان خيلي كار دارم

 

سلام به گيلاس سرخم عطر بهشتم فرشته نازنينم بلا آقا طلا خانم من فكر ميكردم شما پسري مامان البته هنوزم معتقدم كه هستي اما آقاي دكتر چي ميگفتن كه احتمال ميدم ايشون دخمل هستن فعاليتشون و صداي قلبشون اينو ميگه....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

بابامحمد جون كه كلي خوشحال شد كلي خدا رو بخاطر شما شكر كرد منم خيلي خوشحال شدم مثل روز كارنامه گرفتن بود وقتايي كه نميدوني چكار كردي مي ترسيدم براي سلامتت نازنينم ميخواستم همه وجود نازكت صحيح و سالم باشه يكبارم گريه ام گرفت الهي قربونت برم چه دودول طلا باشي چه نباشي چه طلا خاونم داشته باشي يا نه پاره تن من هستي و خيلي دوستت دارم خواهش ميكنم خوب رشد كن هرچي ميخواي بردار و بخور ماماني اصلا رودربايستي نكن از ويتامين ث گرفته تا كلسيم و مواد غذايي همه چيز برات گذاشتم من دلم ميخواست كه شما اگه رنج نرمال 34-56 ديگه 56 باشي مامان حالا درسته كه وزنت مناسب بوده يعني 37 اما يه پهلوان بايد خيلي قوي تر از اين حرفا بشه چه بخواي پيانيست بشي چه فوتباليست بايد خيلي قوي باشي جيگرم دوستت داريم خيلي زياد و بهت نياز داريم مثل هوا

 

جيگرم خاطرخواه داره

 

يه صورت ماه داره

 

بدست آوردن دلش

 

سخته ولي راه داره

 

كه ماماني راهش و خوب بلدي جيگري من شنيدي آقاي دكتر چي گفتن گفتن كه توي اطاق خودش داره استراحت ميكنه مامان فداي شكم گلمبه شما و اون باسن قشنگت كه آقاي دكتر گفت داره فشار مياره به جاش و قربون كله ات كه نصف بدنت كله بود مامان بلا همه چي طلا عشق من هستي من.

 

راستي آقاي دكتر گفت كه شما داري قر ميزني كه جات تنگه و من بايد آب بيشتري بخورم به روي چشم امروز تا الان كه ساعت 15:40 من 8-9 تا ليوان آب خوردم باباجون محمدم كه ديروز برامون آب هويج گرفت بعدشم كه طالبي خورديم بعد ترشم مامان بزرگ مهربون برامون شير موز درست كرد. خلاصه چشم من خيلي حواسم بهت هست تو هم فقط خوب و عالي رشد كن تا مامان سرشو بگيره بالا و بگه اين بچه منه كه انقدر عاليه خدايا شكرت

 

نازنين مامان نماز نخونده دعاي توسلشم نخوونده پس الان دارم ميرم كه وضو بگيرم براي همه ، براي امام زمان و براي همه فاميل به خصوص مامان بزرگ ، بابابزرگ ، دايي جون مصطفي (كه هر روز مياد دنبالمون)، و آقاجون،عمه هات و عمو عليرضات كه خبري ازش نيست خيلي دعا كن.

 

براي باباجو.ن محمد كه برامون روزي حلال مي آره تا خوب رشد كنيم دعا كن و در آخر براي من دعا كن تا بتونم مادر خوبي برات باشم و بتونم خوب رشدت بدم و تو با سلامتي و شجاعت به دنيا بياي.

 

خيلي دوستت داريم و منتظرتيم

 

21 ارديبهشت89 ، 4 روز مانده به تولد باباجون محمد فعلا خدانگهدارت باشه

 

*

 

جمعه 24 ارديبهشت 89

 

درحاليكه تنها يك روز ديگه مونده به تولد باباجون محمد متاسفانه ما مجبور شديم (بدليل مسائل غير اخلاقي سانسور شد) ولي از اين بابت خيلي خيلي خيلي متاسفم.

 

سر هيچ و پوچ.

 

فرشته من اميدوارم هيچوقت دچار چشم بد نشي نازنين مامان ماهم جمعه چشم خورديم براي اينكه باباجونت خيلي دوستمون داشت و بابايي كه هيچوقت به هيچكس رو نميندازه بخاطر ما از دوستش ماشين قرض گرفت كه ما رو ببره شاه عبدالعظيم حالا بماند كه مامان بزرگ با اونجا رفتن مخالفت كرد و ما رفتيم امامزاده صالح كه شما براي اولين بار يكي از فاميلاتون يعني پسر امام موسي كاظم كه ميشه نبيره جد بزرگتون (امام حسين(ع)) رو ديديد و به همه جاهاي ضريح هم مالونده شديد اما بابايي انگار بيشتر دوست داشتن برن شاه عبدالعظيم اينو بعد از اينكه به دست ما ..... (بدليل مسائل غير اخلاقي سانسور شد)!!!!! خدا ما رو ببخشه البته بيشتر تقصير شما بود كه منو تحريك كردي ماماني ! كارت زشت بود ديگه....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)