عجیب اما واقعی ! ایده ای برای تولد دوسالگی

تولد سامیار بجز سال اول تا چ....................ند سال همش تو محرم و صفره امسال که دیگه شاهکار بود یعنی دقیقا روز سوم امام حسین ، از اووووووووووووونطرف اگه حسابش رو بکنی سامیار دقیقا ۴ روز بعد از عیدغدیر به دنیا اومده و چون سادات! ما خواه ناخواه روز عید غدیر کلی مهمون داریم که همه از سامیار و پدرش عیدی میگیرن بنابراین اینکه روز عید غدیر بارش جشن تولد بگیرم امسال شایدم نمیدونم سالای بعد منتفیه! چون ممکنه به برخی از مهمانان بر بخوره! که خوب قابل قبول هم هست...

هی داشتم فکر میکردم که چه کنم چه نکنم چه کنم چه نکنم که ناگهان فکری به سرم زد که بیام دقیقا توی روز تولدش براش یه مراسم ختم انعام بگیرم چون دلم نمیخواست خارج از روز تولدش باشه مثلا یه هفته اینورتر یا اونورتر! و از اونجایی که تازه توی خونه جدید رفته بودیم کلا خودم خیلی با این ایده حال کردم و به خودم یه دست مریضاد (نمیدونم درست نوشتم یا نه) گفتم و شروع کردم به کار

سرانجام ۸ آذر ۹۱ مراسم ختم انعام برگزار شد و خدا رو شکر خیلی هم عالی بود خیلی

از آش رشته گرفته تا لقمه های خوشگل نون و پنیر و سبزی و یک نوع شیرینی و میزی که از گل و شمع پوشیده شده بود و کلی انرژِ مثبت که از اثرات دعا و قرآن و زیارت عاشورا بود ... و البته همه فامیل هم لطف داشتن و اومدن و خیلی خوشحالمون کردن.

والبته بعضی هاشون که برای شام موندن و یه تولد کوچولوی خانوادگی هم آخر شب گرفته شد که خیلی خیلی خیلی عالی بود و هدیه عالی ای که دایی و زندایی جونت زحمت کشیدن و ما که هی گفتیم وای چه اسباب بازی قشنگی و شما که چون نمیتونستی درست تلفظ کنی و فکر میکردی اسمش آبی بازی هست و دیگه این شده بود یه کد تاااااااااااااا مدت ها و هرموقع میگفتی آبی بازی ما میفهمیدیم منظورت اون اسباب بازی ا تا اینکه من مادر !!! فهمیدم چون نمیتونی بگی اسباب بازی میگی آبی بازی...

خلاصه که همه چیز عالی بود عالی تر از تصور من...

آرزوم برات صحت و سلامت و دریا دریا آرامشه نازنین پسرم.

تولد دوسالگیت مبارک باشه و شادی موج موج توی زندگیت زبونه بکشه عشق کوچولوی من