سیدسامیارسیدسامیار، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

...همه چیز برای ابدی شدن

نوروزنامه

1392/1/24 10:20
نویسنده : مامان شراره
155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 

پست قبلي اولين روزي بود که اومده بودم سرکار و خيلي داغون بودم الانم بهتر نيستم اما بايد بگم عيد خيلي بهمون خوش گذشت هرچقدر ازش بگذره يادم ميره که بگم چه عيد خوبي بود بحمداله پس اينجا مينويسم که يادم بمونه.

سال جديد با يه مار خوش خط و خال اومده سراغمون اميدوارم براي همه ثروت و سلامت و روزي حلال و نعمت به همراه بياره.

ما هم به لطف همت عمه جون ساميار راهي سفر شديم واقعا خدا براش خوب بخواد اگه به خودم بود چون يکم ساميار گرفتگي صدا داشت و آبريزش بيني ترجيح ميدادم تو خونه زانوي غم بغل بگيرم (عجيبه ! مگه نميدونستي که من رواني شدم ) ولي ديگه براي اينکه شرمنده ش نشيم چون بخاطر ما از اصفهان اومده بود تهران ديگه راهي سفر شديم...

با محمدم قرار گذاشتيم که وسط راه به يه عنواني بپيچونيمشون و بيايم توي سنگر خودمون خونه! (يعني ته نامردي!)

رفتیم و اگرچه تمام مدت توی بازارها بودیم و فقط یه ذره رفتیم سراغ آثار باستانی و دیدنی ها (چون همراهانمون بیشتر قصد خرید داشتن) خیلی بهمون خوش گذشت و البته بیشتر از همه به سامیار چون هر كاری دلش میخواست میكرد و غذا هم كه نمیخورد و كلا دیگه واسه خودش خوش بود.

مسیر سفرمون هم به این شكل بود كه از تهران رفتیم اصفهان یه شب اونجا موندیم و شما دیدارت با عمه الهه تازه شد و ازش جایزه گرفتی و كلی باهاش بازی كردی و عمو علیرضا رو دیدی و با ایشونم كلی خوش گذروندی.

 فرداش رفتیم شیراز و یه شب اونجا موندیم و روز بعدش رفتیم كازرون -كه البته اونجا توی یه پاركی یكی از بچه های نازنازی وبلاگ نویس یعنی رادین خان  رو دیدیم كه البته فرصت نشد بریم از نزدیك باهم صحبت كنیم و سامیار باهاش دوست بشه ولی واقعا بهمون ثابت شد كه خیلی خیلی خیلی دنیا كوچیكه  - بعدشم كه گناوه و بازارهاش و دوباره این مسیر رو به سمت بوشهر برگشتیم و تنها تفریحمون یه گشت نیمروزی بود كه ساخل و جاهای دیدنی رو دیدیم و یه شب هم كنار ساحل یه پیتزای فوق العاده بد مزه خوردیم و فرداش هم دوباره بازار ماهی

یعنی مدیونتون باشم اگه كنار ساحل رفته باشم و نگفته باشم بهتون

از بس كه همسفران گرامی بازار ها رو میخواستن ببینن و ما هم بناچار به دنبالشون جالب هم این بود كه هرچی میخواستیم بخریم و از كیفیت یا جنسش سوال میكردم قسم و آیه میخوردن كه خانوم اینرو از خود سبزه میدون برامون فرستادن و آقا اینو از خود مهران برامون فاكتور كردن ، یعنی دیگه ما ته دلقك ها بودیم اونجا چون اگه هر چیزی میخریدیم میومدیم تهران ارزونترش رو پیدا میكردیم بدون اینكه دور از جونتون حمالی و باركشی كرده باشیم.

آخر سرش هم كه عین ندید بدیدا كل صندوق عقب رو به پیشنهاد همسر عزیز پر كردیم از ماهی !!!! و دیگه كاملا بهانه داشتیم كه یه كله بیایم تا تهران (یعنی ما خل نیستیم)

مردیم تو راه از دلشوره این كه نكنه ماهی ها خراب بشه و بماند كه هی باید روشون یخ میریختیم و بوی ماهی ها و بقیه داستان البته:

تجاربم رو بگم:

كه واقعا طعم ماهی های جنوب خیلی با شمال فرق داره و خیلی خیلی هم تمیز هستن و شستنشون هم خیلی راحته اینو وقتی تهران اومدیم و داشتم میشستمشون فهمیدم

بعدشم اینكه اگه خواستید خرید كنید گناوه خرید كنید كه بوشهر نه بازار درست و حسابی داره نه قیمتهاش خوبه و نسبت به گناوه خیلی گرونتره

ماهی هم اگه خواستید بخرید اگرچه كه ما خیلی نگران خراب شدنشون بودیم ولی چون تازه بودم و خیلی تمیز هستن ماهی های جنوب خراب شدن تو كارشون نبود.

بعدشم اینكه خدارو شكر سامیار خیلی بهش خوش گذشت اگر چه كه مریض بود (در نتیجه اگر بیماری جدی نداشتین سفر رو كنسل نكنید آثار مثبتش خیلی بیشتر از آثار منفیش هست) بخصوص توی گشت دریایی كه بوشهر رفتیم كشتی رو دید و سكان و خیلی با دریا حال كرد كلی هم عكس گرفت.

یه تجربه مهم دیگه هم اینكه خانواده همسر هم خوش سفر هستن و بچه شمارو خیلی دوست دارن بنابراین این لذت رو ازشون دریغ نكنید چرا كه ممكنه خودتون هم مثل من عمه بشید و تو كف بمونید.

عكس هم هر جا میتونید حتی اگه پولیه بگیرید چون پولش رو یادتون میره ولی خاطرش رو هرگز

غذاهای محلی رو هم از دست ندید شیراز یه آشی داشت عالی ها عالی !!! مرحم سینه و بسیار خوشمزه

یه تجربه مهم دیگه هم این بود كه سامیار توی این سفر خیلی گرسنگی كشید چون معمولا ساعت غذا خوردنمون با بچه ها هماهنگ نبود چون باید به جای مطمئن میرسیدیم و دقیقا رسیدم به توصیه پزشكش كه میگفت خانوم بهش گرسنگی بدید بهتر میشه كه گوش شیطون كر اوضاعش كمی بهتر از بدتر شد . یعنی الان بد هست ولی نه به بدی گذشته كه این یعنی خوب

----

این بود خاطره عید من كه خیلی بهمان خوش گذشت ممنون كه خواندید امیدوارم نمره خوبی بهم بدهید.

راستی عكس هم كلی گرفتیم ولی وقتی عكس میذاریم هی فیلتر میشه یا آژلود نمیشه چه فایده ای داره پس منم دیگه زیاد عكس نمیذارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)